بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

   درس فقه استدلالی

    جلسه اول

   مبحث سن بلوغ

   بحث درمورد سن بلوغ است. درابتدا مطالب کلی را دراین رابطه بیان می کنیم.

    از حساسترین مراحل رشد طبیعی انسان بلوغ است که خداوند همزمان با آن برای "انسان‌ بالغ" تکالیفی را معین نموده است؛ لذا باتوجه به اهمیت آن، نشانه‌های طبیعی وتشریعی برای آن بیان گردیده است. یکی  ازموضوعات که ازقدیم محل بحث وتضارب آراء بوده است، بلوغ است که ازجهات مختلف مورد کاوش وکنکاش قرار گرفته است... .

 فقهای امامی مذهب در بحث وبررسی ها، به این استنباط  واستنتاج رسیده‌اند که اماره های بلوغ در مورد دختران و پسران مختلف وناهماهنگ است. گرچه برخی امارات  مثل انبات شعر و احتلام ، میان دختران و پسران مشترک خواهد بود. در مورد سن بلوغ پسران، فقها دیدگاه متفاوت دارند که منشأ اختلاف این دید گاه ها در اختلاف برداشت ازروایات و نصوصی است که از معصومین به ما رسیده است. ما ضمن بررسی دیدگاه های فقهای شیعی، نشانه‌های بلوغ را  مورد توجه و بررسی قرار خواهیم داد.    

 البته با وجود اختلاف آراءدرمورد سن بلوغ، تمام صاحب نظران فقه متفقند که سن بلوغ در تمام  باب ها، یک سن است، یعنی اگر سن بلوغ پسر درعبادات 15 سال بود، درمعاملات هم  15.  سال خواهد بود.

توجه داشته باشیم که بلوغ پدیده ی است  جالب که انسان را از دوره ی خام کودکی وطفلی به مرحله‌ی حاکمیت عقل وبزرگسالی می‌رساند. این پدیده به منزله‌ی تحول و انقلاب درونی در زندگی انسان ها جلوه‌گر شده و"نقطه عطف" مهم در زندگی فرد محسوب می‌گردد.

  انتقال از کودکی به بزرگسالی امری تدریجی و همراه با پیچیدگی ودشواری است . در این دوره گذرا، فرد به رشد و بالندگی می رسد، عشق وامید دراو موج می زند وسرشار از انرژی، نشاط و شادابی است. این دوره، سالم ترینی دوره های زندگی است؛ زیرا دراین دوره فرد از مخاطرات دوران کودکی جسته و هنوز با بیماری ها و ناتوانی های دوره بزرگسالی فاصله دارد؛ ازاین رو، این دوره پلی است در گذر از کودکی به بزرگسالی ومرحله ی آغازین آمادگی شخص برای ورود جدّی و توأم با مسئولیت پذیری است.

 بلوغ در نظام ها و مکاتب حقوقی و ادیان، موقعیت وجایگاه درخوری داشته، آثار مهمی برآن مترتب می شده است؛ برای نمونه، در ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر «تشکیل خانواده، حق زن و مرد بالغ دانسته شده است» و در این دیدگاه، زنان و مردان بالغ حق ازدواج دارند. (کنوانسیون مربوط به رضایت با ازدواج، حداقل سن برای ازدواج و ثبت ازدواج‌ها).

  چنانچه در فقه و حقوق اسلامی سن بلوغ، نقطۀ آغازین فراگیری وظایف وتکالیف بسیاری از حقوق و احکام شرع به هر فرد به شمار آمده و بدین جهت سن بلوغ را سن تکلیف(زحمت) نیز می‌نامند، پس از رسیدن فرد به این سن، رعایت احکام دینی برای مسلمان‌ها واجب می‌شود.

  همه ی فقهای شیعه بالاتفاق ، بلوغ را در شمارشرایط عامه ی وظایف وتکالیف ذکر کرده‌اند. معنا ومفهوم این  نظریه آن است که غیر بالغ، نه مشمول مجازات دنیوی بوده است و نه مشمول مجازات اخروی.

مرحوم میرزای قمی در این زمینه می‌فرمایند: ثمّ لا إشکال فی اشتراط البلوغ و العقل فی التکلیف، للإجماع، و الأخبار  و الاعتبار.

یعنی شکی نیست که بلوغ و عقل شرط تکلیف است و این مسئله مطابق اخباراست  وهمچنین عقلی واجماعی است .[1]

    فرض ما بر این است که شخصی یا بالغ است که درآن هنگام  مسئولیت تکالیف خود را بر عهده می‌گیرد و یا بالغ نشده است که در این‌ هنگام مسئولیت  ندارد، گرچی در برخی موارد به جهت مصالحی می‌توان آن شخص را تأدیب کرد که این غیر از مجازات‌ شرعی است.

 باید متذکر شویم که بلوغ علاوه بر این که یکی شروط عمومی تکالیف است، دربرخی از موقعیت ها ی حقوقی شرط صحت یا نفوذ هم  هست،  مثل ازدواج ها، طلاق ها، اجاره ها،بیع ها، هبه ها و ... این گونه وقایع حقوقی، در صورتی نافذ است که ازطرف شخص بالغ با شد.

 صاحب‌جواهرشارح شرایع الاسلام  به‌تبع محقق‌حلی می‌فرمایند:  

و أما الشروط فمنها ما یتعلق بالمتعاقدین لهما و لغیرهما و هو البلوغ و العقل و الاختیار فلا یصح بیع الصبی إذا لم یکن عاقلا بالغ العشر سنین و لا شراؤه بلا خلاف معتد به أجده فیه، بل الإجماع بقسمیه علیه و لو أذن له الولی قبل البیع أو بعده و کذا لو بلغ عشرا عاقلا على الأظهر الأشهر بل المشهور بل لا أجد فیه خلافا... .

یعنی شروط متعاقدین بلوغ، عقل واختیار داشتن است؛ لذا، عقد صبی صحیح نخواهد بود مگر اینکه عاقل بوده باشد و ده ساله شده باشد. در این مسئله اختلاف معتنی به وجود ندارد وحتی اجماع منقول و بلکه محصل  درمورد آن وجود دارد....[2]

علاوه بر مجازات  ها و وضعیت‌های حقوقی که ذکر کردیم، براساس مبنای امام خمینی(ره) عبادات هم فقط از صبی بالغ  پذیرفته است؛ لذا اگر صبی غیر بالغ عبادتی را نیابتی انجام دهد، مثل‌اینکه ازطرف کسی حج انجام دهد یا روزه و نمازش را قضا نماید، صحیح نیست.[3]

  توجه داشته باشیم، در اکثر عقد ها و ایقاع ها، اضافه بر بلوغ، رشد نیز مستقل یا با بلوغ به‌ طور شرط حتمی درکلمات فقهای عظام مطرح شده است. مثل این که در معاملات فقها، با بلوغ، رشد را نیز شرط می‌دانند؛مرحوم خوانساری در این رابطه می فرمایند: فجعل لجواز الدّفع شرطین البلوغ و أناس الرّشد فلا یجوز قبلهما، و ثانیا فلأنّه لو لم یکن قوله تعالى «فَادْفَعُوا»  تفریعا على إحراز الرّشد بعد البلوغ لم یکن وجه لجعل غایة الابتلاء البلوغ و کان المناسب أن یقال فإن آنستم منهم رشدا فادفعوا.[4]

  درکل هر بالغی طبق  دین اسلام باید واجبات و محرمات را رعایت کند .

 والحمدلله رب العالمین

 

ابوالقاسم، میرزای قمی، غنائم الایام فی مسائل الحلال و الحرام، ج ۱، ص ۶۴ ..[1]

 محمد حسن، نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، ج ۲۲، ص ۲۶۱ ..[2]

روح الله، امام خمینی،  منتخب مناسک حج ، ص 43.[3]

سید احمد، خوانساری، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، ج ۳، ص ۷۳ ..[4]