بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

   درس اصول

   جلسه دوم

عام وخاص دراصول

 

دو مطلب مقدماتی:

 1.در جلسه ی قبل از باب تسامح وتغلیب، دلیل وحجت قطعی مثل خبر متواتر، ظنی مثل خبر واحد ثقه واصول عملیه را به طور مجموع وفی الجمله، حجج وامارات نامیدیم اما باید توجه داشته باشیم که قسم اول علمی وقطعی است وقسم دوم ظنی  وقسم سوم ظنی نیست بلکه فقط معذر است.

2.تفاوت اماره و اصل عملی :

مواردی فرق بین اماره و اصول عملی را برای شما  عرض می کنم که دربیان علمای اصول ازجمله استاد مصطفوی آمده است، تا مکمل مطالب جلسه ی قبل در مورد موضوع مباحث علم اصول باشد:

فرق های امارات با اصول از این قرار است:

1. اماره دلیل اجتهادی است و اصل دلیل فقاهتی.

2. اماره کشف ذاتی دارد و اصل کشف ذاتی ندارد.

 3. مودای اماره حکم واقعی است و مودای اصل شرعی حکم ظاهری است.

 4. در موضوع اماره شک اخذ نشده است و در موضوع اصل شک اخذ شده است.

5. مثبتات اماره اعتبار دارد و مثبتات اصول اعتبار و حجیت ندارد.

 6. اماره قائم مقام قطع می شود و اصول قائم مقام قطع نمی شود.

 7. عمل به اماره مقتضِی اجزاء است بر مبنای شیخ  انصاری (ره)و عمل به مقتضای اصل اقتضای اجزاء ندارد.

 8. در محاکمات و در باب قضاء به وسیله اماره صدور حکم جا دارد و به وسیله اصل حکم قضاء صادر نمی شود.

 9. در تعارض امارات که اگر تعارض بکنند مرجحاتی دارد، آن جا مرجحات باب تعارض است و لی اصول اگر تعارض بکند مرجحاتی ندارد( درباره تعارض اصول مرجحاتی وارد نشده است).

10. در تعارض بین اماره و اصل اماره حاکم و اصل محکوم است. [1]

 معنای عام

درآغاز بحث عام وخاص، لازم است با معنای این کلمات آشنا شویم، دراین جلسه به معنای عام درلغت واصطلاح می پردازیم:

مفهوم لغوی عام:

واژه های عام وعموم درلغت ؛عام معنای فراگیرنده و شامل را دارد و عموم، به مفهوم گسترش و فراگیری است. عبارت بعض لغویین چنین است:

 عَمَّ الشی‌ء بالناس یَعُمُّ عَمّا فهو عامّ إذا بلغ المواضع[2]

عَمِّه و عَمِیمه: أی تمامه. و عَمَّ الشی‌ء بالناس یَعُمُّ عَمّا فهو عامّ إذا بلغ المواضع کلها[3]

پس معنای لفظ عام درلغت معنای فراگیرنده و شامل شونده است.

مفهوم اصطلاحی عام:

دراصطلاح علم اصول فقه، عام عبارت است ازکلمه ی  که مفهوم آن بر تمام مصادیقی که عام بر آن ها قابلیت انطباق دارد، شامل شونده باشد.

قدما از جمله شیخ مفید در تعریف عام می فرماید: «العام ما أفاد لفظه اثنین فما زاد و الخاص ما کان لفظه مفید الواحد دون ما سواه»  و نیز می فرماید: اصل در عموم اجتماع است و اصل در خصوص توحید است که منظور همان وحدت است.[4]

 سید مرتضی علم الهدی نیز عام را همانند شیخ مفید تعریف نموده: «العموم ما تناول لفظه اثنین فصاعدا و الخصوص ما تناول شیئا واحدا»[5] .شیخ طوسی می فرماید: این مقوله را ما که عموم و خصوص می گوییم: «یجری مجری القلیل و الکثیر» عام و خاص در حقیقت همان قلیل و کثیر است.[6]

متاخرین از جمله صاحب فصول می فرماید: «العام لفظ المستغرق لما یصلح له؛ عام لفظ شامل است برای هرفردی که قابلیت فراگیری داشته است.»[7] صاحب هدایه المسترشدین نیز همین تعریف را دارد.

محقق عراقی در تعریف عام می­فرماید: « ... ثمّ ان حقیقة العموم عبارة عن الإحاطة و الاستیعاب للافراد بنحو العرضیة أو البدلیة.»[8]حقیقت عام، همان احاطه وفرا گیری به نحو عرضی وبدلی است.

   محقق خویی می فرماید: ... کلمه عام در اصول به  معنای که در لغت بوده استعمال  می گردد وآن معنای شمول و فراگیری است.[9]

   در نتیجه عام دراصطلاح اصولیین،  لفظی است که معنایش در ثبوت حکم،بر اموری که قابلیت انطباق برآن ها را دارد، شامل می گردد. آنچه گفتیم مربوط به موضوع عام بود، ولی  درمواردی به حکم نیز عام اطلاق می گردد،چون همه ی افراد موضوع را فرا می گیرد یا تمام مصادیق متعلق را دربرمی گیرد یا تمام  افراد مکلفین را شامل می شود  .

والحمدلله رب العالمین



[1]  .برای مطالعه: میرزای نائینی، فوائد الاصول، ج۴، ص۴۸۱، نراقی، احمد بن محمد مهدی، عوائد الایام، ص۲۲۱.

 

[2] الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة؛ ج‌4، ص 1545، انوار الاصول،تعریف عام، ناصر مکارم شیرازی


[3] کتاب العین؛ ج‌1، ص: 94

[4] . شیخ مفید، التذکرة باصول فقه، ص 33.

[5] . سید مرتضی، علم الهدی، الذریعه فی الاصول، ص 197.

[6] . شیخ طوسی، العدة فی الاصول، ص 273.

[7] . اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویه، ص 158.

[8] . محقق عراقی، نهایة الافکار، ج 2، ص 504.

[9]   خویی، سید ابو القاسم، محاضرات فی الاصول، ج 5، ص 161.